جدول جو
جدول جو

معنی ژولیده موی - جستجوی لغت در جدول جو

ژولیده موی
(دَ / دِ)
پریشان موی. آنکه موی و زلف آشفته و درهم دارد: اشوع، اشعث، مرد ژولیده موی. شعثاء، زن ژولیده موی. (منتهی الارب). منتفش الشعر و منتفشهالشعر، ژولیده موی:
همی رفت ژولیده دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی.
سعدی.
- ژولیده موی شدن، پریشان موی شدن. زلف درهم شدن. شعث. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
شعث. اشعث. شعثاء. آشفته و ژولیده موی: رسول علیه السلام اشعث و اغبر و کالیده موی و گردناک... (تفسیرابوالفتوح رازی ج 2 ص 191). رسول صلوات اﷲ علیه چنین کالیده موی گردزده می آید و ما جامه ها درپوشیم. (تفسیر ابوالفتوح رازی). و او مردی بود سیاه و کالیده موی، مویها در هوا شده. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 605)
لغت نامه دهخدا